دیکشنری
داستان آبیدیک
freshly fallen leaves
fɹɛʃli fɔlən livz
فارسی
1
عمومی
::
برگهای تازهفروافتاده
شبکه مترجمین ایران
ترجمه مقالات انگلیسی به فارسی
دارالترجمه
FRESH BREEZE
FRESH GALE
FRESH KEEPING AGENT
FRESH OUT
FRESH OUT OF
FRESH PAIR OF EYES
FRESH SORBENT FRONT
FRESH START
FRESH WATER
FRESH WATER BARRIER
FRESHEN
FRESHEN UP
FRESHER
FRESHET
FRESHLY
FRESHLY FALLEN LEAVES
FRESHLY MADE
FRESHMAN
FRESHNESS
FRESHWATER
FRESHWATER SNAIL
FRET
FRET ABOUT
FRET NOT
FRET OVER
FRET SAW
FRETFUL
FRETFULLY
FRETFULNESS
FRETSAW
معنیهای پیشنهادی کاربران
پرکردن نام برای ارسال نظر ضروری است
نام و نام خانوادگی
شماره تلفن همراه
متن معنی یا پیشنهاد شما
پاسخ به نظر و معنی پیشنهادی
نام و نام خانوادگی
پر کردن نام برای ارسال گزارش ضروری است.
شماره تلفن همراه (اختیاری)
نظر شما در مورد این معنی
متنی برای نظر وارد کنید.
عبارت داخل کار را وارد کنید